خب! مثکه رسیدیم به یه شبِ تا صب درس خوندن. بهترم کمی حالا. نه که ویزیتِ روانِ دیروز از این رو به این رو کرده باشه همه چیو. نه اتفاقا دیروز از صب تا شب داغون بودم. بیمارستان نرفتم و تا ظهر که علی اومدم داشتم به این فکر میکردم که ای وای بیمارستان نرفتم و مورنینگ و کلاس رو از دست دادم (عجب فاجعه ای!). علی اومد و کمی درس خوندم، بیشترش رو اما بغلم کرد و سعی کرد آرومم کنه. با هر چیزی، از حرف زدن و توت فرنگی خوردن تا سیگار و ! در نهایت چهار و ده دقیقه پروپرانولول خورده، با تهوع و استرس و دست های لرزون تو مطب بودم. آزمون نود سوالی رو دادم و بعد دکتر رو دیدم. هم شهری از آب در اومد و بعدم فهمیدم تا سه سال پیش از اساتیدِ روانِ دانشکده خودمون بوده. از حالم گفتم و از کرایتریا هایی که به نظر خودم برای بیماری های مختلف پر میکردم. بعضی هاشون رو با گریه گفتم و بعضی هاشون رو با صدای لرزون. گفت برو یه آزمون دیگه رو پر کن بیا ببینم. سوال ها رو میخوندم و سریع جواب میدادم. برام روشن بود هر سوال برای چیه. برام روشن بود همه چی. میدونستم برای چی اومده بودم. میدونستم با چی برمیگردم. تایید میخواستم فقط. حتی دارویی رو بهم داد که میدونستم لازم دارم. یک ساعت بعد پام رو از در گذاشتم بیرون و ماشین علی رو همونجایی که پیاده شدم ازش دیدم. لباساش عوض شده بود فقط. دو رو پیش بهش گفتم بود چرا از این شلوارا نمیپوشی هیشوخت؟ و اون رفته بود از همون شلوارا و یه تی شرت سبزِ خوش رنگ خریده بود (که عجیب بود، چون یکم گیره توی رنگای سبز و قهوه ای). میومد بهش. بعد رفتیم و یه کفش خرید، بین کفشی که خودش دوس داشت و کفشی که من دوس داشتم، اونی که من دوسش داشتمو خرید. و بعد رفتیم یه جایی نزدیک کنگ، حرف زدیم، کنار رودخونه واستادیم و سیگار کشیدیم. صبوره، یک ماهه که میشه بهش گفت ایوب! ساعت دوازده بود که اومدم خونه و با آیدا حرف زدم کمی. بهترم الان. بازم بیمارستان نرفتم، خیلی پرت مباحثو سعی دارم جم کنم، خیلی سخت نشستم پشت میز. چشام خسته ست و از ظهر کمردرد، دلدرد و ضعف امونم رو بریده.

آیدا میگه تو ثابت کردی سنگ بباره از آسمون میری امتحانت رو با موفقیت میدی و برمیگردی و علی میگه تو این اِن تی شدی هیژده لعنتی! و من، ساعت ده نشده هنوز، چشام خماره و سرم سنگینه و سیزده چارده ساعت وقت دارم فقط

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فهرست شرکت خدماتی نظافتی ره پاکان فـالـیـکــام آشنایی با ژئو تکستایل آب شیرین کن اد ممبر Doug Sherri Chi گل میخک