و هورا! پروژه سی ساعت نخوابیدن جواب داد بالاخره دیشب جوری خوابیدم که زله اگر میومد فرار نمیکرد. بعدازظهرش با چشم باز برای علی تظاهر به بیداری میکردم و اون گول نمیخورد، گاهی آب میپاشید روم، گاهی قلقلکم میداد، فیلم به خوردم میداد و خیلی کم اجازه میداد به حالت افقی دربیام. شب زدیم بیرون از خونه به دنبال نوت بوک های مخصوص من و کاغذهای کلاسوریِ چار سوراخِ خط آبی با حاشیه صورتیِ دو خط. سخت پیدا میشه!! در نهایت ساعت یازده کلرودیازپوکساید خوران روی کاناپه ولو شدم و تنها چیزی که یادمه اینه که ساعت سه پاشدم شومینه رو کم کردم

یه چیز باحال که در مورد اطفال وجود داره اینه جمع چند تا چیزه که من خیلی دوس دارم، در آدم کوچولو ها. جنین شناسی، داخلی، جراحی، قلب و دیروز که داشت گردش خون جنین رو میگفت، هشتاد درصدش رو به یاد میاوردم کاملا. جنین میدونی کی گذروندم، سه سال و نیم پیش! لعنتی، باورت میشه سالِ پنجی؟ 

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ارز دیجیتال مجله خبري آي تي و فناوري اطلاعات باغ فردوس ، باغ سینما پرسیل عکس و فیلم شروع Off حسابداری مالیاتی ایران خبر